شعر طنز(طنزریاضی)
شعر طنز(طنزریاضی)
شاعر این مثنوي دیوانه نیست
با ریاضی خوانده ها بیگانه نیست
روز و شب خواب ریاضی دیده ام
خواب خطهاي موازي دیده ام
کاش در دنیا نشان از غم نبود
صفر صفرم اینقدر مبهم نبود
حال ،بشنو اندکی از رشته ام
مثل یک زالو به خونش تشنه ام
در ریاضی چهره اي شاداب نیست
هشت ترمی ،در آنجا باب نیست
بچه ها پیوسته دشنامش دهند
گوش خود اما به فرمانش دهند
اي ریاضی ،اي ریاضی چیستی؟
می بري هردم به تیغت،کیستی ؟
تا که اسمت بر زبان سبز شد
کل مغزم پیچ هایش هرز شد
از میان سیزده دانشکده زیر ده
گویی میانگینش زده
ادامه مطلب